به انتظار تو، دل، پیر شد، نمی آیی ؟
و روز آمدنت، دیر شد، نمی آیی ؟
هزار بار به راه تو آب پاشیدم
هزار مرتبه، تبخیر شد، نمی آیی ؟
به انتظار تو، وقتِ دعای نافله ها ....
چه اشکها، که سرازیر شد، نمی آیی ؟
تمام هستی ما، در هوای دیدن تو
پُر از ترانه تکبیر شد ، نمی آیی ؟
پیام آمدنت با بهار آمده بود
بگو برای چه تأخیر شد ، نمی آیی ؟
ببین! دلی که به یاد تو می تپید
آقا : اسیر حلقه زنجیر شد، نمی آیی ؟
برای واقعه، با ذوالفغار، آماده است
و انتظار، نفس گیر شد، نمی آیی ؟

غیر از طواف چشم توام انتظار نیست
حتی بهار بی تو بیاید بهار نیست

آقا! میان این همه تعبیر بی کسی
این جا کسی غریب تر از ذوالفقار نیست

حتی هزار فرسخ از این فصل سوخته
بر جاده های چشم به راهی غبار نیست

وا حسرتا به ناصیه این زمین سرد
سوسوی چشم های شما بر مدار نیست

این زخم و این نشان و غزل واره ای کبود
جز چند بیت سوخته ام یادگار نیست

برگرد ای بلوغ شکفتن که باغ را
حتی بهار بی تو بیاید بهار نیست

با نام تویی آغاز می کنم، که تمام وجودم بسته به عنایت توست.

الهی تو را سپاس از این همه جدایی که اگر وصل به تو می شدیم بوی گندمان تمام عرش را فرا می گرفت.

خدایا تو را سپاس به خاطر تمام داشته ها و نداشته هایم.

خدایا مرسان روزی را که به اندازه چشم بر هم زدنی مرا به حال خدوم واگذاری.

دوستان عزیز و بزرگوارم سلام

خدا رو شکر می کنم که با سایت پارسی بلاگ آشنا شدم و می تونم در کنار شما عزیزان لحظاتی رو سپری نمایم.

باید خدمتتون عرض کنم که بنده قبلا سایتی با همین نام  داشتم که متاسفانه بدلیل مشغله زیاد نمی تونستم بروزش کنم.البته هنوز هم هست ولی به زودی اعتبار هاستش تموم میشه.برا همین گفتم بهتره که اون فعالیت رو اینجا ادامه بدم.

امیدوارم شما عزیزان هم با تشویقها و همراهیهای خودتون من رو در این راه پشتیبان باشید.

از لطف همه شما سپاسگزارم.

موفق باشید

یاعلی